رفت تیغ مژه‌اش بر دل و دست و سر و جان  

از غمش کوزه ی جان، خونریزان، دردچکان  

من به قربان فِرِ موی فلان ابن فلان  

شاه شمشاد قدان، خسروی شیرین دهنان

دروغ نگو
دستهایت سردند
خودم دیدمت
توی سردخانه، لای آن همه ملحفه ی سفید
با زنی که گریه میکرد بالای تن کبود - گندمی ات
زنی که من نبودم
زنی که من و تو خوب میدانیم کیست
زنی شبیه هیچ

چشمت هوس است و مژه ات خار و خس است
این چنگ و چغانه بانگ شوم جرس است
دردانه ی من مست تو ، گرگی است خموش
در خانه اگر کس است یک حرف بس است

من خل خلی ام. خامه ی گیسوی تو را


چشمانِ تو را. دستِ تو را. رویِ تو را


جز سجده چگونه شکر آرم ماها


تیر خشن کمان ابروی تو را

عق میزنم به چشمت. عق میزنم به گیسوت

عق میزنم به گردن عق میزنم به پهلوت

حالم بد است. مستم. آبستن از کثافت

عق میزنم به عِطر طاق نجیب ابروت

مرد نحیف خسته ی بیمارم آرزوست

سرد است دست محکم تبدارم آرزوست

دنیا تو را. ترانه تو را. آخرت تو را

حالم گهی ست. لب مده سیگارم آرزوست

کولی شبگرد سیاهی غریب

میروم از شهر شما بی شکیب

شهر همه پاک، عسل، ناز، خوب

من ...نده، وحشی، سگ نانجیب

سر زده از سردی چشمانتان 

در دل من شعله به شعله لهیب

شعله به شعله غزل آموخته

قلب مرا خشم، به لحنی قریب

پشت سرم آب دهان پرت کن

برگردم شاید روزی عجیب

تا کی در قعر لجن زندگی

.................................(سانسور شد)

میروم و در دل من یادتان

می ماند. نوچ و عبس. بی نصیب

بلکه هم از خاطرتان رفته است

کولی شبگرد سیاه غریب


پاییز 1390 (؟)