دروغ نگو
دستهایت سردند
خودم دیدمت
توی سردخانه، لای آن همه ملحفه ی سفید
با زنی که گریه میکرد بالای تن کبود - گندمی ات
زنی که من نبودم
زنی که من و تو خوب میدانیم کیست
زنی شبیه هیچ

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد