"مثل سگ در انتظاریم تا وفاداری کنیم" چیزی بدیه که آدم به معشوقش بگه؟

خب مسئله اینجاست که حتا اگر مستلزم هیجانات منفی ای هم باشه این داغی شناختی منفیش چیزی از سردی حقیقتش کم نمیکنه

meta fantasy

شکوه از من تغزلی‌تر هست؟

عشوه از تو تجملی‌تر هست؟

تب تو آمده‌ست تا لب من

بوسه از این تعاملی‌تر هست؟

از گل‌آویزگاه بستر تو

خاستگاهی تحولی‌تر هست؟

از تنت میییل میچکد شب و روز

مرد از تو تخیلی‌تر هست؟

.


ادامه ش بدم یا خوبه بنظرتون؟

کوکوریکو 3 (نسخه ی چشم‌بازی با سوژه ی خیره ی شعر)

...

...

گیرم که سوز صوت دعای سحرگهی

از آن لب رسیده طاهر شنیدنی است

... اما نگاه خیره تو نرم و بی صداست

اما نگاهبازی شاعر چشیدنی است


کوکوریکو 2 (نسخه ی مسروقه)

هرچه نگاه می کنمت هی نگاه تر

قلبم تباه می شود و هی تباه تر

خاک وصال بر سر پرهیز لعنتی

خواهم تو را گناه کنم هی گناه تر