"مثل سگ در انتظاریم تا وفاداری کنیم" چیزی بدیه که آدم به معشوقش بگه؟
خب مسئله اینجاست که حتا اگر مستلزم هیجانات منفی ای هم باشه این داغی شناختی منفیش چیزی از سردی حقیقتش کم نمیکنه
شکوه از من تغزلیتر هست؟
عشوه از تو تجملیتر هست؟
تب تو آمدهست تا لب من
بوسه از این تعاملیتر هست؟
از گلآویزگاه بستر تو
خاستگاهی تحولیتر هست؟
از تنت میییل میچکد شب و روز
مرد از تو تخیلیتر هست؟
.
ادامه ش بدم یا خوبه بنظرتون؟
...
...
گیرم که سوز صوت دعای سحرگهی
از آن لب رسیده طاهر شنیدنی است
... اما نگاه خیره تو نرم و بی صداست
اما نگاهبازی شاعر چشیدنی است
هرچه نگاه می کنمت هی نگاه تر
قلبم تباه می شود و هی تباه تر
خاک وصال بر سر پرهیز لعنتی
خواهم تو را گناه کنم هی گناه تر