برنزه ی منی و من سفید طوفانی پناه بر تن از این انتزاع شهوانی
نشسته قامت قندت به غایت کمرت سلام و سجده بر آن انحنای روحانی
دو چشم ابلق تو خانقاه ابلیس استسیاه عارض تو ابرق مسلمانی
تو متن باز دریدا تو دال بی مدلول
تو شاهبیت همه شطحیات خاقانی
هزار نکته ی غیبی است زیر و روی تنت
تبارک الله از آن غیبهای انسانی
کنار چشم ترت ساحل تفرج دل
و موج خندهی تو سمفونی ویرانی
در کرم بگشا تا که هفت گردد یک به روی خوان لبت نعمت و فراوانی
ادامه بده !
خوب داره پیش میره :)