لحظه های حرمانی

برنزه ی منی و من سفید طوفانی پناه بر تن از این انتزاع شهوانی‬


  ‫نشسته قامت قندت به غایت کمرت سلام و سجده بر آن انحنای روحانی‬


دو چشم ابلق تو خانقاه ابلیس استسیاه عارض تو ابرق مسلمانی‬


تو متن باز دریدا تو دال بی مدلول

تو شاهبیت همه شطحیات خاقانی


هزار نکته ی غیبی است زیر و روی تنت

تبارک الله از آن غیبهای انسانی


کنار چشم ترت ساحل تفرج دل

و موج خنده‌ی تو سمفونی ویرانی


در کرم بگشا تا که هفت گردد یک به روی خوان لبت نعمت و فراوانی‬

نظرات 1 + ارسال نظر
احسان ش شنبه 31 فروردین‌ماه سال 1392 ساعت 08:57 ق.ظ

ادامه بده !
خوب داره پیش میره :)

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد